سیره اخلاقی امام خمینیدر اینجا سخن از فلسفه اخلاق و یا عرفان نظری نیست و نیز در اینجا به ذکر هر یک از مباحث اخلاقی و یا مسائل عرفانی به گونهای گسترده و تفصیلی نمی پردازیم در این مقاله برخی از مباحثی که صبغه اخلاقی داشته و با مباحث و مسائل تربیتی ارتباط دارند را، از دیدگاه امام - سلام الله علیه - مورد بحث قرار میدهیم. فهرست مندرجات۱.۱ - تعریف عرفان و معرفت ۱.۲ - تعریف علم ۱.۳ - تفاوت کاربرد علم و عرفان ۱.۴ - تعریف عارف ۱.۵ - تعریف معراج معنوی ۲ - طوایف انسانها در رابطه با سیر و سلوک ۲.۱ - محجوبان ۲.۲ - سالکان ۲.۳ - واصلان ۲.۴ - راجعان ۲.۵ - سیر و سلوک این طوایف ۳ - انواع سفر معنوی ۳.۱ - سفر از خلق به سوی حق ۳.۲ - سفر از حق به سوی حق ۳.۳ - سفر از حق به سوی خلق ۳.۴ - سفر از خلق به سوی خلق از طریق حق ۳.۵ - مراحل سیر و سلوک در کلام امام ۴ - عامل اصلی عروج و تداوم معراج ۴.۱ - عبادت ۴.۲ - ضرورت عبادت ۴.۳ - عروج در عرفان امام خمینی ۴.۴ - برترین افتخار پیامبر ۴.۵ - اساس تکامل معنوی ۵ - شروط اصلی تاثیر عبادت ۵.۱ - حضور قلب ۵.۲ - اخلاص ۵.۲.۱ - تعریف اخلاص ۵.۲.۲ - اخلاص الهی ۵.۳ - تفاوت میان عبادت عامه و خاصه ۵.۴ - اطمینان نفس ۵.۵ - شوق باطنی ۵.۶ - برکنار از تصرفات و نفوذ شیطان ۶ - ریاضت ۶.۱ - معنای لغوی ریاضت ۶.۲ - معنای اصطلاحی ریاضت ۶.۳ - پشتوانه اصلی در ریاضت ۶.۴ - ریاضت صحیح و غیر صحیح ۶.۵ - اقسام ریاضت ۶.۵.۱ - ریاضت جسمی ۶.۵.۲ - ریاضت روحی ۶.۶ - تعریف ریاضت از نظر امام ۶.۷ - نتایج و دستاوردهای ریاضت صحیح ۶.۸ - عاقبت ریاضتهای غیر الهی ۷ - برخی از مقامات و صفات عالیه ۷.۱ - توکل ۷.۲ - رضا ۷.۳ - تفویض ۷.۴ - خوف و رجا ۸ - برترین ذکر الهی ۹ - معنای اخلاق ۹.۱ - تعریف خلق ۹.۲ - اقسام خلق ۹.۳ - اهمیت اخلاق ۹.۴ - سرچشمه اخلاق ۹.۴.۱ - قوای نفسانی انسان ۹.۴.۲ - تأثیر قوای نفسانی بر باطن ۹.۴.۳ - سیمای باطن بعد از مرگ ۹.۴.۴ - چگونگی ایجاد فضایل و رذایل در اثر سه قوه ۱۰ - چگونگی درمان بیماریهای باطنی ۱۱ - انگیزه و عوامل روی آوردن به درمان ۱۲ - قطرهای از دریا ۱۳ - شروط مراحل جهاد اکبر ۱۳.۱ - تفکر ۱۳.۲ - عزم ۱۳.۳ - ثلاثه عملی (مشارطه، مراقبه و محاسبه) ۱۴ - خاتمه ۱۴.۱ - خودبینی؛ صفت شیطانی ۱۴.۲ - تزکیه ۱۴.۳ - عزم و اراده ۱۵ - پانویس ۱۶ - منبع ۱ - تفاوت میان علم و عرفان۱.۱ - تعریف عرفان و معرفتعرفان و معرفت عبارت است از: (شناسایی و آگاهی نسبت به امری خاص از راه مشاهده درونی و علم حضوری). ۱.۲ - تعریف علمولی شناسایی و آگاهی از راه استدلالهای عقلی را که در ماهیت خود با توجه به مصداق معلوم، امری است کلی، علم گویند نه عرفان. ۱.۳ - تفاوت کاربرد علم و عرفانعرفان در مواردی بیشتر به کار میرود که سبق (و یا پیش فراموشی) نسیان در کار باشد؛ مثلا کسی چیزی را میشناخته، نسیان عارض گشته و دوباره بدان آگاهی و توجه پیدا کرده است، اما کاربرد علم، این چنین نیست. ۱.۴ - تعریف عارفاز این نظر، عارف به کسی میگویند که به آنچه که در نشئات پیشین آگاهی یافته ولی از آن غافل مانده و یا نسیان حاصل شده است، ولی دوباره معرفت پیدا کند. ۱.۵ - تعریف معراج معنویبر این اساس، (برخی از) اهل سلوک مدعیاند که معراج معنوی و روحی انسان، همان توجه و یادآوری ایام سلف (عالم ذر) است ولی به نظر ما معراج معنوی و روحانی انسان، عبارت است از رجوع به عالم غیبت، یعنی سالک، مجذوب عالم قدسی شود و به عالم ملکی توجه نکند و به جمع مافی سلسله الشهود بنگرد. [۱]
چهل حدیث، حدیث ۳۷، ص ۶۲۱ - ۶۲۲.
۲ - طوایف انسانها در رابطه با سیر و سلوکانسانها در رابطه با سیر و سلوک الی الله چهار طایفه اند: ۲.۱ - محجوباناین طایفه بر اثر توجه و سرگرمی به دنیا از حرکت و پرواز به سوی ملکوت غافلند و از سیر به سوی حق باز مانده و در شمار غافلان قرار دارند. ۲.۲ - سالکاناین طایفه در حال سیر و حرکت به سوی حق، بسر میبرند و به پیر راه و راهبر نیازمندند. ۲.۳ - واصلاناین طایفه از طریق سیر و سلوک به سوی حق، به مقصد دست یافته و به سر منزل مقصود واصل گشتهاند. و شاهد مقصود را در آغوش کشیدهاند. ۲.۴ - راجعاناین طایفه پس از وصول به مقصود، از دیار یار به سوی خلق، بار سفر بسته تا دیگران را نیز در این سفر سیر الی الله رهبری کنند. [۲]
آداب الصلوه، ص ۲۸۲.
۲.۵ - سیر و سلوک این طوایفقابل ذکر است که در میان طوایف فوق، غیر از طایفه اول (محجوبان) سه طایفه دیگر اهل سیر و سرّ و پروازند که پس از قدم نهادن به (مقام فنا) به مرحله خاصی از ارتقای معنوی یعنی حالت حقانی، نایل میآیند. البته در صورتی که در این سفر و سلوک، گرفتار حجابها (حجاب ظلمانی، حجاب نورانی - عقلانی و حجاب روحی) نشوند. [۳]
مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص ۲۰۴.
۳ - انواع سفر معنویبه طور کلی سفر و پرواز معنوی چهار گونه است. ۳.۱ - سفر از خلق به سوی حقکه در پرتو پرداختن به عبادات رعایت دستورها، انجام ریاضتها، مهاجرات از طبیعت و پرواز به دیار پروردگار متعال، صورت میپذیرد. [۴]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۳۹.
[۵]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۷۳.
این رجوع به عالم ملکوت را فنا میگویند پس (فنا) عبارت از نفی و نابودی نیست بلکه مرحله خاصی از راهیابی است. [۶]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۳۹.
[۷]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۷۳.
که در پرتو عبادت حاصل میشود. [۸]
سر الصلوه، ص ۸۳.
و گفتیم که حالت ویژه حقانی در این مرحله برای سالک، حاصل میگردد به شرط آنکه حجابهای سه گانه را کنار بزند و دچار آنها نشود در این سفر به هادی و راهبر نیازمند است. [۹]
مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص ۲۰۵.
و به گفته حافظ: قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی ۳.۲ - سفر از حق به سوی حقاین سفر پس از انجام سفر اول صورت میپذیرد سالک از حالت حقانی خود اوج میگیرد و به مقام (فنای فنا) نایل میگردد مقامی که از آن به عنوان مقام (اخفی) و (فنا در افعال و صفات حق) تعبیر میشود. ۳.۳ - سفر از حق به سوی خلقسفر فوق را (مرحله صحو) نیز مینامند سالک، در این مرحله بین عوالم جبروت و ملکوت، در طیران است و دارای بهرهای از مقام نبوت است (نه نبوت تشریعی) تا دیگران را آماده اوج و پرواز کند. البته پس از مرحله (صحو) نوبت به مرحله (محو) میرسد که برای انسانهای کامل در این دنیا و آخرت، پیش میآید. [۱۰]
تعلیقات علی مصباح الانس، ص ۲۸۳.
۳.۴ - سفر از خلق به سوی خلق از طریق حقدر این سفر، سالک، موانع سیر را شناسایی و به راه وصول به حق را به دیگران میآموزد؛ زیرا دارای نبوت تشریعی است که دستیابی به این مرحله در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خاتمه یافت پس از وی، کسی بدین مرحله نمی تواند گام نهد. [۱۱]
مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص ۲۰۵.
۳.۵ - مراحل سیر و سلوک در کلام امامنکته قابل ذکر آنکه، امام - سلام الله علیه - در برخی از رهنمودها از مراحل سیرو سلوک به عنوان (سجده) یاد میکند. مثلا مینویسد: (کلام در سفر از خلق به حق و از کثرت به وحدت و از ناسوت به مافوق جبروت است تا حد فنای مطلق که در (سجده اول) حاصل میشود و فنا از فنا که پس از صحو، در (سجده دوم) حاصل میگردد. [۱۲]
سر الصلوه، مقدمه مولف، ص ۲۸.
۴ - عامل اصلی عروج و تداوم معراجعامل اصلی عروج و تداوم معراج (هماهنگی شریعت، طریقت و حقیقت) عبارت است از عواملی چون: ۴.۱ - عبادتراز موفقیت سالک الی الله، یک چیز بیش نیست و آن عبارت است از (عبادت) سالک با (قدم) عبادت میتواند از بیت طبیعت، به سوی عالم ملکوت عروج و مهاجرت کند. [۱۳]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۳۹.
۴.۲ - ضرورت عبادتعبادت برای همه عباد یک ضرورت است؛زیرا همانگونه که بدن به آب، هوا و غذا نیازمند است، روح نیز به غذا احتیاج دارد و غذای روح، عبارت است از (عبادت) و همانگونه که اثر غذا در بدن عبارت است از ادامه حیات و تأمین نشاط، اثر غذای روح (عبادت) نیز عبارت است از اوج و معراج. [۱۴]
آداب الصلوه، ص، ۲۰.
۴.۳ - عروج در عرفان امام خمینیدر عرفان امام راحل - سلام الله علیه - طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهد شد؛ زیرا ظاهر، طریق باطن است [۱۵]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۲۰۱.
و در واقع عبادتی که در ظاهر انجام میپذیرد معمار باطن است (یعنی) باطن را برای عروج مهیا میسازد و انفکاک و جدایی میان عبادت و تاثیر آن در نفس محال است و اگر عبادتی صورت پذیرفت ولی تاثیر معنوی و عرفانی آن مشاهده نگشت، بدون تردید آن عبادت با توجه به همه
ضوابط و شرایط لازم آن انجام نیافته است. [۱۶]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۲۰۰.
[۱۷]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۲۰۱.
(الطریقه والحقیقه لا تحصلان الا من طریق الشریعه فان الظاهر طریق الباطن بل یفهم منه (ولو انهم اقاموا التوراه والانجیل) ان الظاهر غیر منفک عن الباطن فمن رای ان الباطن لم یحصل له مع الاعمال الظاهره و اتباع التکالیف الالهیه فلیعلم انه لم یقم علی الظاهر علی)ما(هو علیه) [۱۸]
سر الصلوه، ص ۱۱.
[۱۹]
سر الصلوه، ص۸۳.
۴.۴ - برترین افتخار پیامبرتوجه بدین حقیقت ضروری است که هیچ طایفه و دستهای از دستجات فوق، حتی لحظهای از عبادت، بی نیاز نخواهد بود. [۲۰]
سر الصلوه، ص۱۱.
[۲۱]
سر الصلوه، ص۸۳.
بر همین اساس است که برترین افتخار پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) آن و اصل راجع کامل، عبودیت وانجام عبادت است الهی است. [۲۲]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۵۵ (فان العبودیه من اعظم افتخارات النبی صلی الله علیه و آله).
۴.۵ - اساس تکامل معنویبه طور کلی اساس تکامل معنوی و ارتقای باطنی، عبودیت و پیمودن مدارج کمال است. بنابراین، هر گاه لحظهای این عمل در کار نباشد سقوط آن واصل، حتمی است (فان مقام العبد الکامل هو التذلل بین یدی سیده). [۲۳]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۱۷۹.
پس سخن برخی از تصوف پیشگان که میگویند: (عبادت ظاهری طریق است و هر گاه به مقصد رسیدی و واصل شدی و دیگر بدان ضرورتی نیست). بدون دلیل است [۲۴]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۲۰۱.
و لاطائلاتی بیش نمی باشد.... [۲۵]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۲۰۱.
آری، جز از راه عبادت ظاهری نمیتوان در هیچ مقامی پایدار ماند. چنانکه بدون آن نمیتوان به هیچ مقامی دست یافت. حتی مقام رسالت حضرت خاتم الانبیاء نیز منوط به عبادت ظاهری و عبودیت است. ۵ - شروط اصلی تاثیر عبادتعبادت؛ سرمایه اصلی سالک در باب راهیابی هاست، ولی از این نکته نباید غافل بود که هر عابدی به مقصود نمی رسد و همه عابدان یکسان نیستند؛چرا که عبادت آنان یکسان نیست؛ زیرا عبادت دارای شروطی است. از جمله عبارتند از: ۵.۱ - حضور قلبحضور قلب در نماز همان است که نمازگزار به قلب خود بفهماند که در پیشگاه پروردگار بزرگ به عبادت ایستاده است (حضور قلب اجمالی) و نیز در همه لحظات به اسرار و معانی فرازهای نماز و کلمات آن توجه کند. (حضور قلب تفصیلی) [۲۶]
تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص ۲۰۱.
عبادت بدون حضور قلب، عبادت نیست بلکه لهو و بازی است این عبادت عملی است که در نفس آدمی اثری ایجاد نمیکند و حالت نهی از فحشا و منکر محقق نمیشود. [۲۷]
آداب الصلوه، ص۳۳.
(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر)
۵.۲ - اخلاصمعیار اصلی عبادیت عبادتها، اخلاص است؛ یعنی اگر عبادت، همراه با اخلاص انجام گرفت، عبادت به شمار میآید و گرنه عبادتی صورت نگرفته است. [۲۹]
سر الصلوه، ص ۱۶.
۵.۲.۱ - تعریف اخلاصاخلاص یعنی عمل را فقط برای خدا انجام دادن [۳۰]
صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۲۵۵.
و شخص بااخلاص ظاهر خود را از معاصی و باطن خود را از عجب، کبر، فخر، ریا،... تصفیه میکند.
۵.۲.۲ - اخلاص الهیعبادت در ریاضت در پرتو اخلاص است که هم عمل را ابدی و اخروی [۳۱]
صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۶۵.
میسازد و هم سالک را به معراج میبرد حتی سیر و سلوک اخلاقی و ریاضتها اگر فقط به منظور دستیابی به تسلط قوای نفسانی و پیدایش ملکات باطنی..... (باشد)، ولی اگر در چارچوب مجوزها و دستورهای شرع مطهر صورت گیرد، مایه راهیابی و هدایت است پس حتی ملکات فاضله و ملکات نفسانی اگر در پرتو اخلاص پدید نیایند، مایه نجات و سعادت انسان نخواهند بود و آن اخلاص نیز اخلاص الهی نیست، در صورتی الهی است که عاری از هر گونه هواهای نفسانی باشد. [۳۲]
چهل حدیث، حدیث ۲، ص۴۵-۴۶.
۵.۳ - تفاوت میان عبادت عامه و خاصهانسان مخلص با دارا بودن ملکات فاضله، همواره خود را در محضر خدا میبیند [۳۳]
مبارزه با نفس (جهاد اکبر)، ص ۵۳.
تفاوت میان عبادت عامه و عبادت خاصه را در همین نکته میتوان خلاصه کرد که عبادت جهت طمع به بهشت یا دوزخ صورت نمی گیرد بلکه به خاطر خدا و بدون هیچ گونه چشمداشتی انجام میگیرد واین گونه عبادت را (عباده الاحرار) یا (عباده الکرام (عبادت آزادگان، عبادت کریمان)) میگویند.(قال امیر المؤ منین (علیه السلام) ما عبدتک خوفا من نارک ولا طمعا جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک. قال الحسین: ان قوما عبدالله رغبه فتلک عباده التجار و ان قوما عبدالله ورهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبد و الله شکرا فتلک عباده الاحرار و هی افضل العباده.) [۳۴]
سر الصلوه، ص۷.
[۳۵]
سر الصلوه، ص۷۵.
۵.۴ - اطمینان نفساطمینان نفسانی و طمأنینه و وقار باطن. [۳۶]
آداب الصلوه، ص۱۶.
[۳۷]
آداب الصلوه، ص۱۷.
[۳۸]
آداب الصلوه، ص۲۸.
[۳۹]
آداب الصلوه، ص۳۵.
[۴۰]
آداب الصلوه، ص۲۷.
۵.۵ - شوق باطنیعاشقانه و با شوق باطنی همراه باشد. [۴۱]
آداب الصلوه، ص۱۶.
[۴۲]
آداب الصلوه، ص۱۷.
[۴۳]
آداب الصلوه، ص۲۸.
[۴۴]
آداب الصلوه، ص۳۵.
[۴۵]
آداب الصلوه، ص۲۷.
توجه و تفهیم به معانی، حقایق و اسرار و لااقل توجه بدین حقیقت که در سایه ذکر (نماز) فرمانبرداری از خدا صورت میگیرد [۴۶]
آداب الصلوه، ص۱۶.
[۴۷]
آداب الصلوه، ص۱۷.
[۴۸]
آداب الصلوه، ص۲۸.
[۴۹]
آداب الصلوه، ص۳۵.
[۵۰]
آداب الصلوه، ص۲۷.
۵.۶ - برکنار از تصرفات و نفوذ شیطانبر این اساس، شخص ذاکر و عابد همواره باید در استعاذه به سر ببرد [۵۲]
آداب الصلوه، ص۱۷.
[۵۳]
آداب الصلوه، ص۲۸.
[۵۴]
آداب الصلوه، ص۳۵.
[۵۵]
آداب الصلوه، ص۲۷.
از نظر امام راحل - سلام الله علیه - دو چیز در این سیر معنوی (نماز) مهم است: یکی طهارت که سر آن (تخلیه) و سَر سِرّ آن (تجرید) میباشد و دیگری که رکن اعظم است و در نماز حاصل میشود، سر آن (تجلیه) و سر سِرّ آن (تفرید) است. [۵۶]
سر الصلوه، مقاله اول، فصل ۶، ص۵۵.
۶ - ریاضتیکی از مسائل معروف باب عرفان (ریاضت) است. ۶.۱ - معنای لغوی ریاضتواژه ریاضت از ماده روض و از حیث معنا تحمل زحمت و پرداختن به عملی جهت ایجاد ورزیدگی روحی یا جسمی است بدین جهت به ورزش و حرکتهای مربوط بدان نیز (ریاضت) گویند. ۶.۲ - معنای اصطلاحی ریاضتهمچنین دگرگونی و تبدیل حالت روحی مذموم در راستای دستیابی به حالت روحی ممدوح و اعراض و خودداری از اعمال شهوانی، مداومت و ملازمت به نماز و روزه و خلوت و تفکر و شبزندهداری و تهجد و نیز تهذیب اخلاق را (ریاضت) میخوانند. [۵۷]
اقرب الموارد (ماده روض).
[۵۸]
فرهنگ بزرگ جامع نوین، تالیف احمد سیاح (ماده روض).
۶.۳ - پشتوانه اصلی در ریاضتریاضت همواره در تعقیب هدفی خاص صورت میگیرد و از دیدگاه امام راحل - سلام الله علیه - پشتوانه اصلی ریاضت یعنی (نیت) صیغه بطلان و یا مشروعیت را متوجه آن میسازد؛زیرا ریاضت اگر با انگیزه حب نفس و جلوههای مختلف آن صورت گیرد، نامشروع و ریاضت باطل است و اگر به منظور تقرب و جلب رضای پروردگار متعال انجام پذیرد، شرعی و صحیح خواهد بود. [۵۹]
چهل حدیث، ص۴۵.
[۶۰]
چهل حدیث، ص۱۲۰.
۶.۴ - ریاضت صحیح و غیر صحیحریاضت از حیث کیفیت عمل، اگر مطابق با دستورهای شرع مطهر باشد، ریاضت صحیح میباشد و اگر چگونگی عمل، رفتار کردار، حرکات و سکنات مربوط در چارچوب مجوزات شرع مطهر نباشد، آن ریاضت غیر اسلامی و مبتدع (بدعت) خواهد بود. [۶۱]
چهل حدیث، ص۴۵.
[۶۲]
چهل حدیث، ص۱۲۰.
۶.۵ - اقسام ریاضتقابل ذکر است که ریاضت به نوبه خود بر دو گونه است: ۱) ریاضت جسمی ۲) ریاضت روحی. البته ریاضت، به ریاضت علمی و عملی نیز تقسیم شده است. [۶۳]
چهل حدیث، ص۲۷۳،حدیث ۱۷.
۶.۵.۱ - ریاضت جسمیاز تحمل مشکلات از جمله، امساک و خودداری از غذاهای لذیذ و گوارا، پرداختن به روزههای مستحبی یا واجب، پرداختن به روزهای مستحبی یا واجب، پرداختن به نمازهای مختلف، انجام حج، عمره و... تحمل کار و تلاش طاقت فرسایی که صبغه عبودیت دارند، مثل دستگیری از خلق. ۶.۵.۲ - ریاضت روحیاز چشاندن درد و الم ریاضت به روح، اندیشیدن در عواقب و سرانجام معاصی، توجه به کیفر و عذاب دردناک عصیان و خطا، توجه به گرفتاریهای دردناک عصیان و خطا، توجه به گرفتاریهای گوناگون عالم قبر و قیامت. [۶۴]
چهل حدیث، ص ۲۸۰ - ۲۸۹، حدیث ۱۷.
۶.۶ - تعریف ریاضت از نظر امامامام راحل - سلام الله علیه - همانند برخی از صاحب نظران در باب تعریف ریاضت، بدین مساءله عنایت دارد که: الریاضه و هی ازاله الشماس عن النفس بقطع ماءلوفاتها و مخالفه مرادتها و اعظم ارکانها دوام الملازمه علی ذکر لااله الاالله [۶۵]
تعلیقات علی مصباح الانس، ص ۲۲۲.
یعنی، (ریاضت عبارت است از بین بردن حالت طغیان و سرکشی نفس از راه مبارزه با آنچه که مورد الفت و خواهش آن است و مهمترین راه موفقیت (عظیم ترین) رکن آن، ملازمت و تداوم به ذکر الهی است (لا اله الا الله) است). امام در ذیل تعریف مینویسد: (و الحاصل هذا الذکر فی هذا المقام لیس ذکر للذاکرین بل وسیله الی ازابه الحجاب). [۶۶]
تعلیقات علی مصباح الانس، ص ۲۲۲.
این ذکر (لا اله الا الله) وسیلهای جهت رفع نمودن حجاب باطنی است نه وسیله دستیابی به ارتقا و علو باطنی. (در این رابطه به اذکار دیگری نیز باید روی آورد.) ۶.۷ - نتایج و دستاوردهای ریاضت صحیحاشارتی رفت که اگر ریاضت با نیت صادقانه و اخلاص الهی همراه باشد واز چار چوب مجوزهای شرعی تجاوز نکند، یکی از راههای اساسی (خودسازی) است؛ زیرا از راه ریاضت میتوان به نتایج درخشان و شگرفی در این باره دست یافت، از جمله: ۱. پالایش نفس از رذایل اخلاقی و ایجاد تحول و دگرگونی در نفس. [۶۷]
چهل حدیث، ص ۱۱۱، حدیث ۵.
[۶۸]
چهل حدیث، ص۲۸۰، حدیث۱۷.
[۶۹]
چهل حدیث، ص۳۴۹، حدیث۲۴.
[۷۰]
چهل حدیث، ص۴۰۵، حدیث ۲۵.
[۷۱]
آداب الصلوه، ص۹۶.
[۷۲]
آداب الصلوه، ص۹۷.
[۷۳]
آداب الصلوه، ص۹۹.
۲. تصفیه باطن از عقاید باطل. [۷۴]
چهل حدیث، ص ۱۱۱، حدیث ۵.
[۷۵]
چهل حدیث، ص۲۸۰، حدیث۱۷.
[۷۶]
چهل حدیث، ص۳۴۹، حدیث۲۴.
[۷۷]
چهل حدیث، ص۴۰۵، حدیث ۲۵.
[۷۸]
آداب الصلوه، ص۹۶.
۳. تخلیص نیت از ریا. [۷۹]
چهل حدیث، ص ۳۴۹.
[۸۰]
چهل حدیث، ص۴۴۰.
[۸۱]
آداب الصلوه، ص ۹۶.
۴. ایجاد حضور قلب در عبادت. [۸۲]
چهل حدیث، ص۳۴۹، حدیث ۲۴.
[۸۳]
چهل حدیث، ص۴۵، حدیث۲.
[۸۴]
آداب الصلوه، ص ۹۶.
۵. دستیابی به باورهای صحیح از جمله: (لا موثر فی الوجود الا الله) [۸۵]
چهل حدیث، ص۵۳.
[۸۶]
آداب الصلوه، ص ۹۳.
[۸۷]
مقدمه اسرار الحکم، ص ۳۲.
و این از معانی (لا اله الا الله) است که از راه ریاضت میتوان بدان دست یافت. [۸۸]
آداب الصلوه، ص ۹۳.
۶. بیرون کردن حب نفس، حب دنیا و حتی محبت این و آن، از دل [۸۹]
چهل حدیث، ص۱۲۴.
[۹۰]
چهل حدیث، ص۳۰۹.
[۹۱]
چهل حدیث، ص۳۳۳.
[۹۲]
چهل حدیث، ص۵۱۰.
[۹۳]
آداب الصلوه ص ۹۲.
و دست یابی به محبت الهی کهام الطهارت است. [۹۴]
چهل حدیث، ص۱۲۴.
[۹۵]
چهل حدیث، ص۳۰۹.
[۹۶]
چهل حدیث، ص۳۳۳.
[۹۷]
چهل حدیث، ص۵۱۰.
[۹۸]
آداب الصلوه ص۹۲.
۷. ایجاد ملکات فاضله [۹۹]
چهل حدیث، ص ۵۱۰.
که انسان از راه ارتباطات قلبی میتواند مظهر اسماء و آیت کبرای الهی شود. وجود او ربانی گشته و در مملکت وجود او فقط جمال و جلال الهی فرمانروایی میکند. [۱۰۰]
چهل حدیث، ص۵۱۰.
[۱۰۱]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
۸. رهایی از حجاب علم و حصول انقطاع الی الله؛ [۱۰۲]
چهل حدیث، ص۵۴۴.
زیرا که کثرت اشتغال به علوم برهانیه، سبب ظلمت و کدورت قلب است. [۱۰۳]
آداب الصلوه، ص۹۳.
۹. اجتناب از همه گونه محرمات و ترک همه گونه شبهها. [۱۰۴]
چهل حدیث، ص ۴۷۵.
۱۰. رفع حجابها. [۱۰۵]
تعلیقات علی مصباح الانس، ص۲۲۲.
[۱۰۶]
آداب الصلوه، ص۹۱.
۱۱. تقویت اراده باطن در جهت هدایت دیگران [۱۰۷]
چهل حدیث، ص۳۵۲، حدیث۲۱.
(طه ما انزلنا علیک القران لتشقی)
قابل ذکر است که اگر در حال ریاضت، مرگ پیش آمد، ظرف، مشمول عفو و رحمت و غفران الهی خواهد گشت. [۱۰۹]
چهل حدیث، ص۱۱۵.
۶.۸ - عاقبت ریاضتهای غیر الهیهمچنین اگر کسی در پرتو ریاضت به ملکات اخلاقی دستیابد، در حالی که با نیت خالص و تقرب به درگاه خداوند متعال نباشد بلکه با صبغهای از شهرت طلبی، ریاضت خواهی و جاه و مقام جویی همراه باشد، آن اخلاق و ملکات را (اخلاق الهی) نمیتوان نامید. [۱۱۰]
چهل حدیث، ص ۴۵.
بر این اساس، ریاضت پیشگانی که به خیال خام خود، در مکاشفات خود شیعه و رافضی را به صورت خنزیر مشاهده کرده (چنانچه در برخی از کتب آمده است !!!) آنان در سیمای آینه باطن به دور از زنگار و کدورتهای باطنی رافضی (شیعه)، در واقع، خود را مشاهده کردهاند و خود را خنزیر یافتهاند. [۱۱۱]
تعلیقات علی مصباح الانس، ص۲۲۱.
(این است سر انجام و عاقبت ریاضتهای غیر الهی و ملکات شیطانی).
۷ - برخی از مقامات و صفات عالیهدر میان صفات عالی و ملکات و خصلتهایی که انسان در پرتو ریاضت، به آنها دست مییازد، برخی از آنها در زندگی روزانه نمایان ترند؛یعنی اثر وجودی آنها مشهودتر است، از جمله: (رضا) ، تفویض، خوف، رجا، ثقه و...) ۷.۱ - توکلهنگامی که انسان به حالت (ثقه) یعنی اطمینان نفسانی دست یافت که همه چیز از خداست (لا حول و لاقوه الا الله) و خدا او را همواره زیر نظر داشته و همه امور آشکار و پنهان وی را مقرر میدارد، در این صورت در هنگام اقدام به کارهای زندگی، از اینکه به مصلحت او هست یا خیر، به خدا (توکل) میکند این حالت را توکل گویند. ۷.۲ - رضاآنگاه که انسان حتی به خواست و مصلحت، خویش نیندیشیده و فقط جلب رضای او و تحقق اراده او را خواستار است، این حالت را (رضا) گویند. ۷.۳ - تفویضاگر انسان به حالتی دست یافت که در امور زندگی خود، اراده خود و همه چیز را از خدا و در خدمت تحقق اراده او بداند این حالت را (تفویض) نامند. ۷.۴ - خوف و رجااگر انسان با توجه به بسط رحمت الهی..... و شکر نعمتهای او حالت ویژهای در او ایجاد شد که از پیدایش غرور و کوتاهی و یاءس از رحمت حضرت حق، پیشگیری میکند، آن حالت خاص را (خوف و رجا) گویند. [۱۱۲]
چهل حدیث، حدیث ۱۴، ص۲۲۲- ۲۲۷.
۸ - برترین ذکر الهییکی از برترین اذکار که سالک را به اوج معراج نایل میسازد، قرائت قرآن است. قرآن کتابی است جامع است که در نورانی ترین شب (لیله القدر) نازل شد [۱۱۳]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۱۴]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۱۵]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۱۶]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۱۷]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۱۸]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
و حاوی همه گونه معارف از معرفه الذات تا معرفه الافعال است. [۱۱۹]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۲۰]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۲۱]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۲۲]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۲۳]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۲۴]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
و از مقاصد مهم آن تطهیر باطن انسان از پلیدیها و تحصیل سعادت است. [۱۲۵]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۲۶]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۲۷]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۲۸]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۲۹]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۳۰]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
و هر طایفهای به قدر استعداد خود ازاین کتاب استفاده میکند [۱۳۱]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۳۲]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۳۳]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۳۴]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۳۵]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۳۶]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
قرائت آن ثواب و پاداش الهی را در بر دارد، چنانکه قاری با دید تعلیم و تربیت در آن به تعمق بپردازد به هدایت، حجاب خود بینی و نور طریق سلوک انسانیت دست مییابد [۱۳۷]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۳۸]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۳۹]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۴۰]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۴۱]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۴۲]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
به شرط آنکه از حجاب خودبینی و کدورتهای معاصی، خود را به دور دارد. و در آیات آن به تفکر بنشیند و سپس به تطبیق خود با محتوای آن بپردازد.
وظیفه سالک الی الله آن است که خود را به قرآن عرضه بدارد [۱۴۳]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۴۴]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۴۵]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۴۶]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۴۷]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۴۸]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
و به کوتاه سخن، انسان با ریاضتهای قلبی میتواند مظهر اسمای الهی شود [۱۴۹]
آداب الصلوه، ص۱۸۴.
[۱۵۰]
آداب الصلوه، ص۱۸۵.
[۱۵۱]
آداب الصلوه، ص۱۹۲.
[۱۵۲]
آداب الصلوه، ص۱۹۵.
[۱۵۳]
آداب الصلوه، ص۲۰۷.
[۱۵۴]
آداب الصلوه، ص۲۰۸.
آری قرآن منبع همه گونه معرفتها [۱۵۵]
صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۵.
و منشاء عرفان است.
۹ - معنای اخلاق۹.۱ - تعریف خلق(اخلاق) جمع (خلق) است و (خلق) عبارت است از: (حالتی که در نفس پدید میآید و انگیزه حرکت عملی انسان شود و آدمی در پرتو آن بدون تروی و به کارگیری فکر و اندیشه، به عمل مناسب با آن دست مییابد). ۹.۲ - اقسام خلققابل ذکر است که (خلق) در انسان بر دو گونه است: الف) طبیعی. ب) اکتسابی. (طبیعی) به مزاج و اصل فطرت آدمی مربوط میشود، ولی (اکتسابی) از راه تفکر، تدبر، معاشرت و عادت ایجاد میشود هر دو قابل زوال و دگرگونی میباشند نه آنکه ذاتی و لایتغیر باشند. [۱۵۶]
چهل حدیث، حدیث۲۹، ص۵۱۰.
۹.۳ - اهمیت اخلاقامام راحل - سلام الله علیه - برای اخلاق و علوم مربوط بدان، اهمیت فراوانی قایل بود و تأکید داشت تا در مراکز علمی، علوم معنوی از قبیل علم اخلاق، تهذیب نفس و سیر سلوک الی الله تدریس شود. [۱۵۷]
وصیتنامه سیاسی - الهی، بند (ط) رهنمود به حوزهها و مراکز علمی کشور.
و میفرمود: علاوه بر برهان و تجربه، دعوت انبیاء و شرایع حقه به سوی اخلاق کریمه... اهتمام داشتند. [۱۵۸]
چهل حدیث، ح۲۹، ص۵۱۰.
[۱۵۹]
چهل حدیث، ص۵۱۱.
[۱۶۰]
چهل حدیث، ص۵۱۲.
البته درجه اهمیت اخلاق را از این بیان میتوان به دست آورد که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) هدف اصلی بعثت خود را (کمال مکارم اخلاق) دانستهاند. (بعثتُ لاتمم مکارم اخلاق) [۱۶۱]
چهل حدیث، ح۲۹، ص۵۱۰.
[۱۶۲]
چهل حدیث، ص۵۱۱.
[۱۶۳]
چهل حدیث، ص۵۱۲.
و نیز ره توشه سفر آخرت (اخلاق کریمه) است [۱۶۴]
چهل حدیث، ح۲۹، ص۵۱۰.
[۱۶۵]
چهل حدیث، ص۵۱۱.
[۱۶۶]
چهل حدیث، ص۵۱۲.
بر این اساس، شیخ انصاری که از حیث مراتب علمی بی همتا بود، همواره در کنار استاد اخلاق خود، زانوی ادب بر زمین نهاده و به شاگردی میپرداخت. [۱۶۷]
جهاد اکبر، مبارزه با نفس، ص۳۲.
۹.۴ - سرچشمه اخلاق۹.۴.۱ - قوای نفسانی انسانانسان بر اساس حکمت پروردگار حکیم، دارای سه قوه و نیروی (وهمیه، غضبیه و شهویه) است که این سه قوه در بقا و زندگی شخصی و اخروی و حفظ نوع انسان، نقش اساسی بر عهده دارند؛ زیرا این سه قوه، سرچشمه ملکوتی باطنی انساناند. [۱۶۸]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۱۴.
۹.۴.۲ - تأثیر قوای نفسانی بر باطنسیمای باطن انسان که صورت ملکوتی نیز خوانده میشود در آغاز، صورت انسانی است ولی اگر صفات رذیله یعنی ملکات غیر انسانی بر آن غلبه کند (صورت باطنی انسان) دگرگون گشته و به سیمای جدیدی مبدل میگردد؛ مثلا اگر (قوه غضب) بر آدمی غالب آید و عقل و اراده وی تابع آن شود، سبعیت و درندگی در وی تقویت گشته و قهرا چهره درونی او همان سیمای حیوان درنده است. و همچنین اگر (قوه وهمیه) بر انسان غالب شود، سیمای باطنی و صورت ملکوتی وی سیمای شیطانی میشود که جز خدعه، نیرنگ، فریبکاری، تقلب، نمامی و غیبت از این و آن و... از او برنخیزد و البته گاهی سیمای دوگانه و مزدوجی از (درندگی و شیطنت) در آدمی پدیدار میشود که در آن صورت سیمای باطنی آدمی، به هیچ حیوانی شباهت ندارد، به سیمای عجیب و غریب تبدیل میگردد. نیز اگر (قوه شهوت) بر آدمی غلبه کند، ملکوت و باطن آدمی نیز سیمایی جز حیوانیت و شهوت پرستی ندارد. ۹.۴.۳ - سیمای باطن بعد از مرگقابل ذکر است که سیمای باطن آدمی را سیمای (برزخی) نیز میگویند و هنگامی که آدمی از دنیا رخت بر میبندند، هر ملکوت و سیمای باطنی که بر وی غالب بود، همان ملکوت و چهره باطنی در عالم برزخ خود نمایی میکند و افرادی که در دنیا دیدگان (باطن بین) دارند گاهی سیمای باطن دیگران را مشاهده میکنند. [۱۶۹]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۱۵-۱۴.
خلاصه، این سه قوه اگر در سیطره عقل و ایمان و در تدبیر وحی و عقل سلیم آدمی درآیند، از عوامل خوشبختی و سعادت انسان خواهند بود و گرنه سبب شقاوت و بدبختی بشرند. ۹.۴.۴ - چگونگی ایجاد فضایل و رذایل در اثر سه قوهدر این جا دو نکته هم چنین قابل ذکر است که: اولاً: از هر یک سه قوه فوق، در صورت اعتدال و برکناری از افراط یا تفریط، ملکات و صفات فاضلهای چون (حکمت، شجاعت، عفت و عدالت) در نفس بشر پدید میآیند که تمام شعب گوناگون اخلاق نیک و شایستگیهای اخلاقی به این (چهار صفت) باز میگردند و لیکن هر یک از این سه قوه در صورت گرایش به افراط یا تفریط، منشاء صفات رذایلهاند که همه خصلتهای ناروا و صفات ناپسند و اخلاق ناستوده را باعث میگردند. [۱۷۰]
چهل حدیث، حدیث۲۹، ص۵۱۱.
ثانیاً: راز رسالت در همین حقیقت نهفته است که انسان را به فضایل آشنا کنند. و از روی آوردن به رذایل باز دارند. [۱۷۱]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۱۶-۱۷.
۱۰ - چگونگی درمان بیماریهای باطنیاولین شرط درمان بیماری اخلاقی، کشف و شناسایی آن است. و بر هر کسی لازم است تا ملکات ناپسند و صفات رذیله در نفس خود را شناسایی کند. [۱۷۲]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۹.
[۱۷۳]
چهل حدیث، ص۲۴.
[۱۷۴]
چهل حدیث، ص۲۵.
دومین شرط درمان آن است که منشاء اصلی آن صفات ناپسند را نیز بشناسد. سومین شرط آن است که اراده و تفکر خود را بکار گیرد و از طریق، مشارطه، مراقبه و محاسبه به پیش رود [۱۷۵]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۹.
[۱۷۶]
چهل حدیث، ص۲۴.
[۱۷۷]
چهل حدیث، ص۲۵.
لذات هنگامی که تصمیم گرفته شد که به درمان خویش بپردازد پس از قدم اول و دوم، همت خود را به کار گیرد و همواره از پروردگار متعال توفیق و طلب یاری نماید و مطئمن باشد که اگر این برنامه را ادامه دهد در پرتو تکرار آن، صفات ناپسند بکلی از سرزمین جان وی رخت بر میبندد و صفات پسندیده جانشین آنها میشود و مطمئن باشد که هر گونه ملکات و صفات نفسانی [۱۷۸]
چهل حدیث، حدیث ۲۹، ص ۵۱۰.
[۱۷۹]
چهل حدیث، حدیث ۵، ص ۱۱۰- ۱۱۱.
[۱۸۰]
چهل حدیث، حدیث اول ص ۹.
... در نوجوانان و جوانان، سریعتر صورت میگیرد. [۱۸۱]
چهل حدیث، حدیث ۲۹، ص ۵۱۰.
[۱۸۲]
چهل حدیث، حدیث ۵، ص ۱۱۰- ۱۱۱.
[۱۸۳]
چهل حدیث، حدیث اول ص ۹.
۱۱ - انگیزه و عوامل روی آوردن به درمان۱. توجه به سرانجام حیاتبخش خود سازی و وجود ملکات و فضایل اخلاقی. [۱۸۴]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۹.
[۱۸۵]
چهل حدیث، ص۲۵.
[۱۸۶]
چهل حدیث، ص۲۶.
۲. تو جه به عواقب شوم و سرنوشت ساز رذایل اخلاقی در دنیا [۱۸۷]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۹.
[۱۸۸]
چهل حدیث، ص۲۵.
[۱۸۹]
چهل حدیث، ص۲۶.
و آخرت. [۱۹۰]
چهل حدیث، حدیث ۲۲، ص ۲۶۳.
[۱۹۱]
چهل حدیث، حدیث ۲۷، ص۴۳۹.
۳. پاسخگوئی به ندای فطرت؛ زیرا تنفر و بیزاری از اخلاق ناستوده از فطرت انسان نشاءت میگیرد [۱۹۲]
طلب و اراده، ص۱۵۴ - ۱۵۵.
و هر کس به گونهای فطری گرایش به طهارت باطن و تقوا داشته و از اخلاق ناپسند متنفر است. [۱۹۳]
چهل حدیث، حدیث۵، ص۱۱۳.
۱۲ - قطرهای از دریارهنمودی از حضرت امام - سلام الله علیه -: (پسرم [۱۹۴]
خطاب به مرحوم حاج سید احمد اقا - یار با وفای حضرت امام - سلام الله علیه -
! آنچه اول به تو وصیت میکنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی که این شیوه جهال است و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی که اینان قطاع طریق حق هستند.
فرزندم ! از خود خواهی و خود بینی به درآی که این ارث شیطان است که به واسطه خودبینی و خود خواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او جل و علا، سر باز زد و بدانکه تمام گرفتاریها بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول است و شاید آیه شریفه (و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین للله) همه در بعض مراحل آن اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن است که در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ریشه دارد، و هر کس برای رفع فتنه از درون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کسی اصلاح میشود). [۱۹۷]
سر الصلوه، مقدمه، ص۲۸.
۱۳ - شروط مراحل جهاد اکبرخاطر نشان کردیم که اگر قوای نفسانی تحت تصرف و نفوذ عقل و شرع، عمل کند مملکت وجود انسان، مملکت رحمانی خواهد گشت و اگر تحت نفوذ و سلطه شیطان و نفس اماره عمل نماید، مملکت وجود انسان، مملکت شیطانی خواهد بود و تنها از راه جهاد اکبر است که میتوان نجات یافت و موفقیت در مجاهدت نفسانی نیز به پیمودن مراحل و منازلی که شروط اساسی به حساب میآیند، بستگی دارد و آن شروط اساسی عبارتند از: ۱۳.۱ - تفکرکسی که تصمیم دارد به جهاد اکبر بپردازیم، در قدم اول، لازم است تا به نعمتهای خداوند متعال خیره شود و بیندیشد که آیا در برابر این همه نعمتهای ظاهر و باطن (نعمت وجود عقل، اندیشه، انبیا، کتب آسمانی و...) وظیفه او چیست ؟ مولای او چه انتظاری از او دارد و... ۱۳.۲ - عزمپس از مرحله اول، نوبت (عزم) است البته عزم در اینجا غیر از (اراده) است عزم بر ترک معاصی و انجام واجبات و جبران مافات. این عزم، جوهر انسانیت و مایه امتیاز انسان است؛زیرا تفاوت درجات انسانها به عزم آنها بستگی دارد. ۱۳.۳ - ثلاثه عملی (مشارطه، مراقبه و محاسبه)پس ازمرحله تفکر و عزم، نوبت (عمل) است عمل به امور ثلاثه؛ بدین معنا که سالک، در آغاز با خود شرط کند تا برخلاف دستورهای خدا رفتار نکند و خود را ملزم به رعایت آن نماید. و پس از آن به مراقبت از خود بپردازد و خود را از حیث پایبندی تام به شرط و یا کوتاهی در برابر آن زیر نظر بگیرد و سپس به محاسبه بنشیند. در محدوده وفای به شرط، خدا را شاکر باشد و..... گامها را استوارتر به پیش نهد و همواره از خدا طلب توفیق و یاری نماید و درجهت پیشرفت کار همواره در (تذکر) (یاد خدا) و به یاد نعمتهای خدا شاکر نعمتها باشد. و خلاصه ره توشه موفقیت در این راه است. [۱۹۸]
چهل حدیث، حدیث اول، ص۶.
[۱۹۹]
چهل حدیث، ص۱۱.
بدون تردید انسان در پرتو این مراحل میتواند خویشتن را نجات دهد، زیرا اگر در معاصی غوطه ور بماند، چه بسا که به ملکات واخلاق ظلمانی مبتلا گردد، ایمان او زایل و کافر بشود. [۲۰۰]
چهل حدیث، ص۲۱.
و در این صورت وجود همه گونه حقایق از معاد، حساب، قبر، قیامت، دوزخ، بهشت و... را انکار میکند. [۲۰۱]
مباره با نفس، ص۵۳.
۱۴ - خاتمهدر خاتمه مروری داریم به یکی از رهنمودهای حکیمانه آن حضرت: قرآن کریم در قصه آدم که باید گفت یک رمزی است و بسیار آموزنده است، به ما دستوراتی داده که اگر بشر به آن عمل بکند همه مشکلات حل شود قبل از اینکه آدم را خلق بکند و ملائکه میفرماید: (می خواهیم در زمین خلیفه قرار دهیم) (... انی جاعل فی الارض خلیفه) ملائکه جنبه تقدس خودشان را نظر میکنند و جنبه فساد آدم خاکی را از این جهت میگویند: (آیا جمعیتی را خلق میکنی که در زمین فساد کند و خونریزی نماید، حال آنکه ماتو را تقدیس میکنیم)، (... اتجعل فیها من یفسد و یسفک الدماء و نحن نُسَبِّحُ بحمدک و نقدس لک...) خدای تبارک و تعالی هم به آنها میفرماید: (آنچه را من میدانم شما نمی دانید شما خودتان را میبینید، شما خودبین هستید و از آدم، کمالات را نمیدانید.) بعد قصه تمام میشود به آدم (اسما) را که واقعش (اسماء الله) است و همه چیز اسماء الله است، تعلیم مینماید و میگوید: (از اینها مرا خبر دهید). آنها میبیند که عاجزند، عقب نشینی میکنند. بعد از اینکه آدم را خلق میکند امر میفرماید که سجده کنند ملائکه سجده میکنند، لکن ابلیس سجده نمیکند. [۲۰۴]
سخنان امام در دیدار با میهمانان خارجی در سال ۱۳۶۴.
۱۴.۱ - خودبینی؛ صفت شیطانیقضیه خود بینی، ارث شیطان است. و..... بدانیم که ارث شیطان، خود بینی است. تمام فسادهایی که در عالم واقع میشود، چه فساد از افراد، چه فسادها از حکومتها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر این میراث شیطانی است و تمام مفسدههای که در عالم پیدا میشود از بیماری (خود بینی) است... دردها دوا نمی شود الا به اینکه این خصیصه شیطانی از بین ببرد باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند نگوید من عالمم، من مقدس هستم، چنانکه ملائکه میگفتند نگوید من ثروتمندم... من زاهدم... من موحدم. در هر یک از اینها و در این علم اعلایی که فلسفه یا عرفان است، اگر این خصیصه شیطانی باشد حجاب است (العلم حجاب الاکبر) ۱۴.۲ - تزکیهبا علم نمی توان تهذیب نفس کرد و اگر کسی بخواهد خود را معالجه کند باید به این خصیصه توجه بکند و بسیار مشکل است معارضه با این خصیصه اگر بخواهد کسی تهذیب شود، با علم تهذیب نمی شود علم انسان را تهذیب نمی کند، علم انسان را به جهنم میفرستد. گاهی علم توحید، انسان را به جهنم میفرستد. با علم درست نمی شود تزکیه میخواهد (یزکیهم) تزکیه مقدم است بر همه چیز... ۱۴.۳ - عزم و ارادههمچنین آن حضرت خاطرنشان میکند:ای عزیر! بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی که خدای نخواسته اگر بیعزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی زیرا که آن عالم، محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی، کم کم انسان را بیعزم میکند و این، جوهر شریف انسان را از انسان میرباید. استاد معظم ما میفرمودند: بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنّیات، سلب اراده و عزم از انسان میکند. [۲۰۵]
چهل حدیث، حدیث اول، ص ۸، چاپ و نشر آثار امام خمینی.
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعاندیشه قم. ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | سیره اخلاقی علمای شیعه
|